دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

دوستت دارم برای خودت

Image result for ‫دوستت دارم برای خودت‬‎
دوستت دارم برای خودت
برای چشم هایت
برای دستهایی که نامهربانی را بلد نیست
برای باور یک احساس
برای خالی نماندن یک عشق
برای جای جای پای تو بروی برف ها 
که زمستانم را بهاری میکند
برای امیدی که با تو همیشه پابرجاست 
برای تمام فرداهایی که بی تو سپری نمیشود 
دوستت دارم برای خودم
برای درکنار تو نشستن 
و با تو به آرامش رسیدن
برای اعتمادی که هرلحظه هربار 
زندگی می بخشد دوباره
برای قاب عکس روی دیوار 
که بی بوسه نمی ماند
برای حضورت که شبهای تار را مهتابی میکند       
برای خودم ، برای خودت 
برای یک عمر باتو بودن
دوستت دارم

"حاتمه ابراهیم زاده"

در این غروبِ سرد، تَشَر می زند سکوت

Image result for ‫در این غروبِ سرد، تَشَر می زند سکوت‬‎
در این غروبِ سرد، تَشَر می زند سکوت

امشب دوباره سازِ دگر می زند سکوت



وقتی دهانِ پنجره ها بسته می شود

یعنی که بی ملاحظه پر می زند سکوت



خورشید مُرده است و در این زمهریرِ مرگ

در لا به لای آینه سر می زند سکوت!



وقتی زبانِ زنجره ها را بُریده اند

بر حنجرِ ترانه، تبر می زند سکوت



نقشی شبیه بُغضِ کبودِ کبوتران

در کوچه های سردِ سحر می زند سکوت



من در اتاقِ کوچکِ خود فکر می کنم

روزی هزاربار به در می زند سکوت !



"یدالله گودرزی"

ما نیز روزگاری . . .

Image result for ‫ما نیز گذشته ایم چون تو بر این‬‎

ما نیز گذشته ایم

چون تو بر این سیاره ، بر این خاک

در کجالِ تنگ سالی چند

هم از اینجا که ایستاده ای اکنون

فروتن یا فرومایه

خندان یا غمین

سبک پای یا گران بار

آزاد یا گرفتار

ما نیز روزگاری

آری !

ما نیز روزگاری . . .

 

 

 احمد شاملو