ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
شبیهِ ساحل،
آغوش باز کن،
تا خیالِ دریا بودن کنم!
خدایم باش تا با شعر عبادت شوی!
مجنون بخوان مرا تا قاب بگیرم صدایت را!
حالا دیگر از سینه ی دیوار هم
نجوایِ دوستت دارم می آید!
بیشتر دیوانگی کنم...
با من، ما می شوی؟
"حامد نیازی"
شب شد خیال آمدنت را به من بده
حسِ عزیز در زدنت را به من بدهامشب شبیه عشق رها شو درون من
روحِ شگرفِ بی بدنت را به من بدهای مثل صبحْ آمده از لمـسِ آفتاب
من سردم است پیرهنت را به من بدهاینجا میان موزهی شب خاک می خورم
یک شب هوای پرزدنت را به من بدهمن با تو گفتن از تو ، تو را دور می شوم
ای من ، منِ همیشه ،من ات را به من بدهحرفی نمانده است ، ولی محضِ یک حضور
فریادهای بی دهنت را به من بدهمردن مرا نشانهی تلخی ست ، بعد از این
نامِ قشنگِ زیستن ات را به من بده"بهمن ساکی"
ای هوای تو پُر از گرمیِ شهریورِ من !
شانه ی برفیِ تو داغتر از آذرِ من
تا به خلوتگه خورشیدیِ تو سربکشد
پیچکِ پای تو شد ساقه ی نیلوفرِ من
دم به دم شعله دمیدی تو و روشن کردی
آتشی را که نفس می کشد از بستر من
سایه ی دست تو در بارشِ تنهایی ها
مثل یک تکـّه ی ابراست به روی سر من
مهر و آبان و دی و بهمن و اسفند تویی
همه ی سال شدی فصلِ بهارآورِ من
قصدِ میلادِ من اندیشه ی دیدارِ تو بود
روزِ دیدارِ تو شد اوّلِ شهریورِ من !
"یدالله گودرزی"