ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
چه غمانگیز استْ سرنوشتِ ماهی کوچک
وقتی بههوای جُفتِ خود
به اقیانوس میزند
و نهنگها،
عاشقَش میشوند!
سینه ام دکان عطاری است، دردت چیست؟
شنبلیله، رازیانه، شاهی و گشنیز
هل و آویشن، نبیذ سرخ شور انگیز
سینه ام دکان عطاری است، دردت چیست؟
تو اگر جسمت بهاران است اما جان تو پاییز
عازم مسجد سلیمانی و لیکن می رسی تبریز
عاشقی تو، عاشقی تو
من برای عاشقِ بی کس، برای عاشق بی چیز
راه رفتن، گریه کردن زیر باران می کنم تجویز
باید از ابتدای این قصه، خانه ها را خراب می کردیم
زندگی شکل دیگری می شد ما اگر انتخاب می کردیم
بر لبت مُهر خاطره زده ای ،چقَدرما شبیهِ هم شده ایم!
باید از ابتدای این قصه ، عشق را غرق ِ خواب می کردیم
رفته ام تا به عمق رویا وُ مثلِ خواهر- بزرگ تر شده ام
غرقِ بازی شدم که دو تّایی با کف وُ با حباب می کردیم
غرق حوضی شبیه نقاشی ، نقشه های شکار آلوچه ...
هر کسی طرح غصه ای می ریخت، نقشه اش را برآب می کردیم
غرق در ضبط صوت وُ کاست ها ، لحظه ی بی مجوّز ِ خواندن !
محو آن پوستر قدیمی که ،می خریدیم وُ قاب می کردیم
شب به رویم پتو پلنگی بود ،برّه ها را یکی یکی می خورد
کِی ؟چگونه بزرگ باید شد ؟ بی جهت هی حساب می کردیم!
توی آن جزو ه های بی منطق ، جامعه برزخی مسلّم بود
وسط ِ خانگی ترین زندان .... بی هدف انقلاب می کردیم
حالِ تو از غزل به هم می خورد ، حالِ من از تمامی دنیا
از تمامی لحظه هایی که غرق در اضطراب می کردیم
سعی کردم به شکل تدریجی خواب خود را به مرگ هدیه کنم
مرگ هم شکل دیگری می شد ما اگر انتخاب می کردیم!